hichkas![]() hichkas![]() تعداد ارسالي :<-CountPost->
عضويت :11 /3 /1400
تشکر شده :1444
|
اطلاعات درباره gta. سلام. دیدم زرگیم که.سایت مخصوص جیتیای هست ولی دربارهی جیتیای صحبتی نشده است. پس بنابر این این مطلب رو گذاشتم تا درباره جیتیای اطلاعات کسب کنید اولین بازی جی تی ای 1 بود که در سال 1997 منتشر شد و زمان داستان بازی نیز در همین سال است.این بازی سر و صدای بسیاری به پا کرد. در این بازی شما میتوانید در 8 کارکتر مختلف حضور داشته باشید. شما در واقع باید در سه شهر حضور داشته باشید. لیبرتی سیتی (liberty city) شهری خیالی و اقتباسی از نیویورک (new york)، سان اندریس (san andreas) اقتباس از سان فرانسیسکو (san ferancisco) و وایس سیتی (vice city) اقتباس از میامی (miami). نام کارکتر هایی که شما میتوانید بازی کنید : bubba و divine و katie و kivlov و mikki و travis و ulrika که چهار نفر از این اسامی زن هستند و جهار نفر مرد هستند. کارکتر های اصلی عبارتند از : (rubert seraglianu (bubby و uncle fu و el burru و samuel deever و brother marcus. دومین سری جی تی ای لندن سال 1969 و 1961 میباشد که نسخه ی 1969 در خود لندن ولی 1961 در منچستر میباشد. در این بازی نیز شما میتوانید در 8 کارکتر مختلف باشید. نام کارکتر ها عبارتند از :Charles_Jones و Johnny_Hawtorn و Maurice_Caine و Mick_Casey و Rodney_Morash و Sid_Vacant و Winston_Henry و Wolfie_Vilans. کارکتر های اصلی بازی عبارتند از : Harold_Cartwright و Jack_Parkinson و Albert_Crisp و Archie_Crisp سومین سری جی تی ای 2 نام دارد. این نسخه در سال 1999 منتشر شد و معلوم نیست که زمان داستان بازی کی است اما زمانش باید در سال جاری باشد یعنی 2014. برای من هم تعجب بر انگیز است چون برای مثال دو سال بعد که سال 2016 است داستان این بازی نیز در سال 2016 رخ میدهد. این بازی در شهر هرجا (anywhere city) که شهری کاملا خیالی و بدون اقتباس است میباشد. کارکتر قابل بازی در این نسخه کلاد سرعت (claude speed) نام دارد. کارکتر های اصلی عبارتند از : Johnny_Zoo و Trey_Welsh و Elmo و Billy_Bob_Bean و Dr._LaBrat و Red_Valdez و Jerkov و Sunbeam و Uno_Carb. نسخه ی بعدی و نسخه ی چهارم که سر و صدای بسیاری به پا کرد و اولین بازی جی تی ای که روی انجین یا موتور بازی سازی سه بعدی بود جی تی ای 3 نام دارد. این بازی در سال 2001 روانه ی بازار شد. داستان بازی نیز در همین سال رخ میدهد. کارکتر این بازی کلاد نام دارد که در اول بازی نامزدش کاتالینا به او خیانت میکند. کلاد دستگیر میشود اما یک ون جلوی ون swat را گرفته و کلاد و توپ 8 (8ball) و پیر مردی اسیایی فرار میکننند اما ماشین دیگری که بمبی روی پلی که اکنون کلاد و بقیه روی ان هستن انداخت و بمب منفجر شد و پل خراب شد. همه به غیر از پلیس ها نجات پیدا کردند. در پی ماجرای انتقام کلاد از کاتالینا وی با زنی دیگر به نام ماریا نامزدی میکند. اما کاتالینا ماریا را میدزدد و در عوض ازادی ماریا از کلاد 500000 دلار درخواست میکند. وقتی که کاتالینا به یکی از افرادش میگوید کلاد را بکوشد کلاد با عکس العملی خارق العاده و بدون هر گونه تفنگی وی را میکشد. سپس به دنبال کاتالینا رفته. کاتالینا با ماریا سوار هلی کوپتری میشوند و کاتالینا فرار میکند. اما کلاد ماریا را نجات و کاتالینا را میکشد. بعد از این رویداد گلوله ی مشکوکی شلیک میشود و معلوم نیست که ماریا کشته شده یا زنده است. برخی فکر میکنند کلاد همون کلاد اسپید هست. با توجه به فیلم جی تی ای 2 کلاد باید در سال 2001 سنش 15 تا 17 سال و در 1992 سنش 6 تا 8 سال باشد که این فرضیه را رد میکند مگر اینکه سال زمان داستان بازی در سال 1999 باشد تا بلکه منتقی به نظر رسد. نسخه ی بعدی و پنجم جی تی ای وایس سیتی نام دارد که بسیار سر و صدا کرد. این بازی در سال 2003 منتشر شد. داستان بازی در سال 1986 است. خانواده ی قاچاقچی مواد مخدر فورلی قصد دارند تا قاچاق خود را در شهر وایس سیتی که اقتباسی از میامی میباشد افزایش دهند. سانی فورلی ، سردسته ی این باند با شنیدن خبر ازاد شدن توماس ورستی سرباز این خانواده ی قاچاقچی از زندان عصبانی شد. او تصمیم گرفت تا تامی یا همون توماس را بکشد. او تامی را به همراه دو نفر دیگر به نام های هری و لی فرستاد تا معامله ای با خانواده ی قاچاقچی ونس بکند. اما گروهی از تبهکاران به سمت انان شلیک کرده. ویکتور ونس و هری و لی کشته میشوند. لنس ونس با هلی کوپتری که به ان مکان امده بود فرار میکند. توماس به طرز معجزه اسایی فرار میکند و با کن روزنبرگ که او نیز برای خانواده ی فورلی کار میکند فرار میکند. تامی که پول های سانی و مواد را برای نجات جان خود در صحنه ی معامله جا گذاشت چاره ای نداشت جز اطلاع دادن این موضوع به سانی. سانی عصبانی شد اما چون با تامی رفاقت دیرینه ای داشت به او فرصت داد. تامی نیز سعی در پیدا کردن این جرم کرد. لنس ونس نیز که برادرش کشته شد به تامی پیوست و انان فهمیدند شخصی به نام ریکاردو دیاز که از دوستان لنس و ویکتور بوده عامل این ماجرا بوده. لنس و تامی به کاخ او رفته و او را میکشند. پس از مدتی سانی که بسیار عصبانی بود و صبرش تمام شده بود گروهی را فرستاد تا پول هایی را که تامی جور کرده بود بدزدند اما تامی نگذاشت این اتفاق صورت گیرد. سانی به کاخ لنس و تامی امد. تامی نیز خواست تا به سانی پول های قلابی را بدهد اما لنس تامی را قال گذاشت و لنس و سانی به او خیانت کردند. تامی هم برای اینکه پول هایی را که با سختی جور کرده بود و حتی سانی و لنس یک سنت از ان پول رو به تامی نمیدادند مجبور به کشتن ان ها شد. نسخه ی ششم که جی تی ای پیشرو نام دارد ( gta advance) که در سبک بازی های 2 بعدی است و در سال 2004 منتشر شد. داستان بازی در سال 2000 رخ میدهد. این بازی مربوط داستان شخصی به نام مایک است. مایک و بهترین دوستش وینی میخواهند از لیبرتی سیتی بروند و به کلمبیا مهاجرت کنند. وینی که چندین کار در لیبرتی سیتی دارد حال با مایک به انجام کار ها میپردازد. اما در همین ماموریت ها ماشین وینی منفجر میشود. مایک که از کشته شدن وینی ناراحت بود تصمیم گرفت که تا وقتی که قاتل وینی را پیدا نکند از لیبرتی سیتی نرود. او ابتدا برای توپ 8 کار کرد و پس از مدتی برای جونی و سپس کینگ کورتنی و سیسکو و اسوکا کاسن اما کینگ کورتنی که سردسته ی تبهکاران yardie است به مایک خیانت میکند و سیسکو و جونی را میکشد و توپ 8 را مجروح میکند و توپ 8 دستگیر میشود که ادامه ی دستگیری توپ 8 در داستان جی تی ای 3 نیز قرار داشت. مایک هم در همین کش مکش ها میفهمد که وینی نمرده و به او خیانت کرده. مایک که خشمگین شده بود وینی را به قتل رساند و سعی در کشتن کینگ کورتنی کرد اما پلیس به مکان تیر اندازی امد و مایک فرار کرد. مایک به فرودگاه رفت و با هواپیمای سیسکو که شبیه هواپیمای shamal میباشد از لیبرتی سیتی رفت و به کلمبیا مهاجرت کرد. این بازی بازی جالبی نیست اما پسر عمویش جی تی ای سان اندریس جبران کرد. این بازی رو کم تر کسی میشناسد. نسخه ی هفتم جی تی ای سان اندریس نام دارد که همگی با ان اشنایی داریمو در سال 2004 منتشر شد. این بازی در ایالت سان اندریس اقتباس از کالیفرنیا صورت گرفته. شهر های بازی : لوس سناتوس اقتباس از لوس انجلس و سان فیرو اقتباس از سان فرانسیسکو و لاس ونتراس اقتباس از لاس وگاس. این بازی در سال 2004 منتشر شد و داستان بازی در سال 1992 اتفاق می افتد.پنج سال پیش کارل جانسون ملقب به سی جی برای در امدن از فساد مواد فروشان و گانگستر ها شهر لوس سانتوس ( برگرفته شده از لوس انجلس) در ایالت سان اندریس ( برگرفته شده از ایالت کالیفرنیا) را ترک می کند و به لیبرتی سیتی ( برگرفته از نیویورک) می رود. بعد از پنج سال که اول برادر کوچکش برایان می میرد و بعد از ان مادرش بورلی جانسون می میرد به لوس سانتوس بر می گردد. او همچنین دشمنی به نام فرانک تنپنی دارد و با ادی پلسکی و جیمی هرناندز همکاری می کند. و بعد از ان که کارل به خانه می رود ان ها او را می گیرند و در منطقه ی بالا ها( در ایران به اشتباه می گویند بالاس ها) می اندازند. او بعد از این مکافات به خانه می رود و برمیگردد پیش دوستانش( لنس ویلسون ملقب به رایدر و ملوین هرّیس ملقب به اسموک یا دود که به خاطر چاق بودنش او را بیگ اسموک هم می نامند) و برادر و خواهرش ( سین جانسون ملقب به سوییت و کندل جانسون). او در میابد در این مدت کندل با سردسته ی یکی از گانگستر ها که مکزیکی هستند دوست شده. و همین طور در میابد که خانواده اش در خطر هستند. بعد از این ها در میابد یکی از دوستانش به نام مارک وین ملقب به بی داپ گروو استریت را ترک کرده و از بری ترن ملقب به بیگ بر نوکری می کشه.بعد با سیزار ویلپاندو ( همونی که کندل خواهر سی جی با اون دوست شده بود و او یکی از سردسته های گانگستر های مکزیکی جنوب بود)دوست می شوند. در همین روز ها بود که با یکی از دوستانش که از زندان ازاد شده بود دیدار می کند به نام جفری مارتین یا او جی لوک که سعی می کند یک رپر شود. ( کلا از اهنگ رپ خوشم نمیاد) و یک رپر معروف به نام مد داگ را کنار بگذارد و خودش معروف شود. در پی همه ی ماجرا ها سپس سعی به فتح خیابان ها می کنندو سعی می کند بالا ها و واگو ها رو کنار بزنه و همین طور سعی می کنند محله ی جفرسن را فتح کنند( از مرحله های مورد الاقه ی من اون مرحله بود) در این هنگام پلیس ها ان ها را دنبال می کنند و بعد از مکافات زیاد زنده می مانند. ولی بعد از ان اتفاق در میابد رایدر و اسموک به او خیانت کرده اند و با تنپنی که پلیسی فاسد بود و دشمن سی جی بود همکاری کردند.برایان رو ان ها کشته بودن. مادر او را با یک sabre سبز کشتند. در هین این اتفاقات سی جی یادش میاد باید با جنگ به بالا ها بره وقتی می رسه می فهمه سوییت تیر خورده و خیلی حالش بده. سپس همه ی بالا ها رو می کشه. بعد پلیس ها سوییت رو می گرن و سوییت به زندان میوفته. در همین هین با کاتالینا که دختر عموی سیزار است دوست می شه و از چند جا سرقت می کنند. ( کاتالینا همونی بود که در جی تی ای 3 پا های کلاد رو تیر زد و اون رو دستگیر کردن).او همچنین با تروت اشنا می شود . سپس در دو مسابقه ی اتومبیل شرکت می کند. در این هین با وو زی مو اشنا می شود که رییس قویله ی ترایاد ها است. همچنین با کلاد هم مسابقه می دهد. بعد کاتالینا گاراژ سان فیرو ( برگرفته از سانفرانسیسکو) به او می دهد. او سپس با تروت به سان فیرو می رود و در میابد ان گاراژ یک جای بد ریخت و داغان بوده. در همین موقع ها با جترو و دوعین که تعمیر کارند( در جی تی ای وایس سیتی هم بودند) و زیرو که یک نابقه است آشنا می شود. همین طور با وو زی مو و رن فا لی همکاری می کند و در اخر وو زی چاینا تاون رو ترک می کنه و به جای دیگری می ره. او همین طور رایدر را پیدا می کند و سعی در کشتنش می کند. همین طور جیزی بی ، تی بون مندز که سردسته ی گانگستر های san fiero rifa است و مایک تورینو که در واقع مامور دولت است را سعی می کند بکشد. او با ان ها ظاهری دوست می شود و بعد جیزی و تی بون و همین طور رایدر که معلوم نبود کجا بود را می کشد. ان مرحله را من خیلی دوست دارم. تورنو زنده می ماند و سی جی را قانع می کند تا کار های که می خواد رو انجام بده در مقابل ازادی سوییت. او همین طور یک فرود گاه مطروکه را می خرد و همین باعث می شه خلبانی رو یاد بگیره. بعد از یاد گرفتن خلبانی وو زی بهش زنگ می زنه و اون رو به لاس ونتراس( برگرفته از شهر لاس وگاس) دعوت می کنه. در هین همکاری با تورینو ، تروت هم چند چیز از سی جی می خواد که عبارتن از پروژه ی سیاه یا همون جت پک و گوی سبز. مافیای ایتالیایی که در کازینو ی کالیگولا س سهم دارن وو زی مو را راحت نمی زاره و نمی خواد سود کازینو خودش رو به مافیا بده سعی می کنه از ان کازینو که اول توسط کن روسنبرگ اداره می شد سرقت کنه. همین طور با کنت پاول و مکر که در انگلستان دنیا اومده بود دوست می شه. سپس خانواده ی لیونه ، سالواتوره لیونه مدیریت کاسینو رو از چنگ کن روزنبرگ در میاره. سی جی سعی می کنه تا اعتماد سالواتوره رو مثلا به دست بیاره. او در همین هین یک ماموریت برای تنپنی انجام میده و سی جی سعی می کنه که زنده بمونه و در این موقع دو احتمال وجود داره یک اینکه پلسکی و هرناندز می میرن و دو اینکه فقط پلسکی زنده می مونه و هرناندز می میره.ولی اگه زنده بمونه در اخر سر می میره.سپس با مد داگ دوست می شه ولی سعی نمی کنه مد داگ بفهمه سی جی بود که مد داگ رو این طوری کرد. بعد مد داگ از سی جی می خواد تا خونه اش رو واقع در لوس سانتوس از بیگ پاپا که یک واگو مواد فروشه بگیره با کمک ترایاد ها. کن روسنبرگ و پاول و مکر به مد داگ کمک می کنن تا دوباره معروف بشه. تورینو نیز در همین هین از سی جی یک جت برای نابود کردن چند قایق می خواد. بعد از اون تورینو سوییت رو از زندان ازاد می کنه و سی جی در ابتدا سعی می کنه سوییت رو از گروو استریت دور کنه اما سوییت اون رو قانع می کنه و بعد دوباره گروو استریت و همین طور مد داگ دوباره برمی گردن.و بعد از اون سیزار گانگستر های خودش رو با دوستاش یعنی کرنالز ، سانی و هیزر با کمک گروو برمیگرده. سی جی منطقه ها را فتح می کند و سوییت سپس می فهمد بیگ اسموک کجاست. سپس سی جی به سوییت می گه که خودم حساب اسموک رو می رسم. اون می گه که اشتباه کرده و برایان و مادرش وقتی به اون نیاز داشتن نبوده. و سی جی تنهایی می ره و اسموک رو می کشه.سی جی از دست تنپنی نجات پیدا می کنه و زنده می مونه. بعد تنپنی از مخفیگاه اسموک فرار می کنه. سوییت سعی می کنه جلوی اون رو بگیره و سعی می کنه از نردبون ماشین اتش نشانی ای که تنپنی داره با اون فرار می کنه اویزون بمونه. سی جی با ماشین feltzer اون رو دنبال می کنه و وقتی یک پلیس داشت سوییت رو می نداخت سی جی نجاتش می ده و بعد جایشان را در ماشین تغییر می دهن و سوییت رانندگی می کنه و سی جی تیر می زنه. در همین موقع ها بود که لاستیک ماشین تنپنی می ترکه و از پل بالای گروو استریت می افته و می میره و همه چی تموم می شه نسخه ی هشتم جی تی ای لیبرتی سیتی استوریس نام دارد که در سال 2005 یا 2006 منتشر شد و هیچ وقت نسخه ی پی سی ان نیامد. داستان بازی در سال 1998 رخ میدهد. انتونی سیپیرانی به لیبرتی سیتی سفر میکند و برای باند قاچاقچیان خانواده ی لیونه کار میکند و رقبای این باند را با رهبر این گروه سالواتور لیونی کنار میکشد و بزرگترین دشمناش وینسنزو سیلی که البته یکی از افراد مهم خونواده ی لیون هست و ماسیمو تورینی رو که شهردار رو دزدیده و در باند رقیب خونواده لیون بنام مافیای سیسیلیان رو میکشند. نسخه ی بعدی و نهم وایس سیتی استوریس نام دارد و در سال 2006 منتشر شد و این هم نسخه ی پی سی نداشت. داستان بازی در سال 1984 اتفاق می افتد. این بازی مربوط به شخصی به نام ویکتور ونس است. اون از ارتش اخراج شد اما دوستش فیل کاسیدی بهش کمک کرد. بعد ها با خواهر های فیل اشنا میشه و میفهمه همسر یکی از این خواهر ها داره از زنش و بچش سوء استفاده میکنه. بعد ها این شخص که اسمش هم مارتی جی ویلیامز هست رو میکشه. ویکتور و این خواهر که اسمش لوسی هست باهم دوست شدن اما این زن بعدا توسط یکی از باند های دوست خونواده خلافکاری ونس که توی همین موقع ها توسط ویکتور و برادرش لنس تاسیس شد هست کشته میشه. این شخص ارماندو مندز هست که با برادرش دیگو مندز این باند رو اداره میکنن. ارماندو در همان موقع که لوسی رو کشت توطظ ویکتور کشته میشه. ویکتور با خیانت دوست ارتشی اش جری مارتینز هم در همون اوایل بازی رو به رو میشه و سپس دیگو مندز و جری مارتینز رو میکشه. نسخه ی دهم به نام جی تی ای ایوی یا جی تی ای 4 که در سال 2010 منتشر شد. داستان بازی در سال 2006 است.نیکو بلیک یا نیکو بلیچ (صربی سیریلیک: Нико Белић - صربی لاتین: Niko Belić) شخصیتی ساختگی در مجموعه بازی رایانهای اتومبیلدزدی بزرگ است. او نقش اصلی و شخصیت قابل بازی در اتومبیل دزدی بزرگ ۴ است. نیکو به عنوان شخصیت اصلی در بازی اتومبیل دزدی بزرگ 4 نقش دارد. او یک سرباز سابق 30 ساله است که برای فرار از گذشتهٔ تلخ و در جستجوی «رویای امریکایی» به شهر آزادی آمده است. او توسط پسر عمویش، رومن بلیک، به آمدن به امریکا ترغیب شده، کسی که در نامه هایش به نیکو ادعا داشت که زندگی عالی با زنهای زیبا، ماشینهای آخرین مدل و پول بسیار در امریکا دارد. اما بعداً مشخص میشود که تمام اینها دروغی بیش نبوده است، رومن فقط یک آژانس تاکسی تلفنی در حال ورشکستگی دارد، مبلغ زیادی بدهی بالا آورده و تمام خلافکاران شهر برای سر او جایزه گذاشتهاند. در واقع رومن با آگاهی از گذشته وحشتناک پسر عمویش، با این امید که نیکو او را از دست طلبکارانش نجات دهد، یا حتی دروغ او را به واقعیت تبدیل کند، وی را به امریکا کشانده است. با اینحال نیکو برای آمدن به امریکا دلایل دیگری هم در پشت پرده داشت، که در طول داستان بازی مشخص میشود. نیکو علاوه بر زبان انگلیسی، صربی هم صحبت می کند.ملیت نیکو دقیقاً مشخص نشده، با این حال او به زبان صربی صحبت می کند. پدر نیکو یک دائمالخمر بوده که مدام بر او، مادر و برادرش (که در جنگ کشته شد) پرخاش می کرده است. میلیسا، مادر نیکو، که مادری دلسوز و مهربان بود از اینکه پسرش در چنین وضعیت سختی زندگی می کرد ناراحت بود. زیرا نیکو در دورانجنگهای یوگوسلاوی رشد می کرد، جنگی که بزودی نیکو که یک جوان خشمگین بود در آن شرکت کرد. نیکو شاهد بیرحمیهای بسیاری در جنگ بود، مانند قتلعام و قطعه قطعه کردن 50 کودک، که باعث شد همیشه دید بدگامانه ای در زندگی اش داشته باشد، همراه با باری از حسرت و پشیمانی و افسردگی. خاطره مهم نیکو از جنگ زمانی است که گروه 15 نفره آنها که همگی مردان جوانی از دهکدهٔ او بودند، توسط دشمن قافلگیر شدند. او توانست از آن حمله فرار کرده و جان سالم بدر ببرد، اما چند هفته بعد دریافت که این حمله به دنبال خیانت یکی از اعضای گروه خودشان روی داده است. پس به جایی بازگشت که دوستانش توی گودال به خاک سپرده شده بودند، آنها را شمرد و هریک را شناسایی کرد، در نهایت دریافت که بجز او دو نفر دیگر هم جان سالم بدر بردهاند: فلوریان کراویچ و دارکو برویچ. نیکو با خودش پیمان بست که فرد خائن را پیدا کند، نه فقط برای انتقام، قصد دیگر او التیام بخشیدن به وضع روحیاش بود و بازگشتن به زندگی خودش. علاوه بر این، نیکو در تمرینهای ابتدایی ارتش مهارتهای بسیاری را نیز آموخت، از جمله نبرد نزدیک، تیراندازی و شنا. زمانی که جنگ به پایان رسید، نیکو بسختی یک شغل پیدا کرد و به زندگی عادی بازگشت. پسر عمویش رومن قبل از شروع جنگ به شهر آزادی در امریکا رفته بود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. نیکو که چیزی جز خشونت نمی شناخت، سر شغل سابقش زیاد دوام نیاورد و بزودی وارد دنیای تبهکاران، مافیای صبری شد و 10 سال بعدی زندگی اش را اینطور گذراند، اما در این مدت به دنبال دو نفر دیگری که از آن حمله جان سالم بدر برده بودند نیز می گشت. در این دوران او یک بار برای مدتی کوتاه دستگیر شد. بعد از آزادی به گروه یک روس بنام ری بلغارین که کار اصلیاش قاچاق انسان بود، پیوست. سرانجام نیکو دریافت فلوریان کراویچ، یکی از آن دو تن که در دنبالشان بود در شهر آزادی در امریکا زندگی می کند. طی یکی از قاچاقها به ایتالیا، کشتی کوچکی که نیکو روی آن کار می کرد در دریای ادریانیک در یک مایلی ساحل غرق شد. هرچند نیکو توانست خود را به ساحل برساند، اما چیز دیگری از کشتی باقی نماند. بلغارین که دنبال یک مقصر میگشت، نیکو را به این متهم کرد که با پول از کشتی فرار کرده. نیکو این را رد کرد، اما بلغارین باور نمی کرد و بسیار قویتر از آن بود که بتوان با او مخالفت کرد. از این رو نیکو به یک ناوگان بازرگانی دریایی ملحق شد تا از بلغارین فرار کند. او هفت ماه بعد را روی دریا گذراند، و در این مدت به دعوت پسر عمویش رومن برای آمدن به شهر آزادی در امریکا فکر کرد. رومن از نیکو میخواست به شهر آزادی بیاید تا زندگی اشرافیاش در یک کاخ، اتومبیلهای آخرین مدل و پول را با او تقسیم کند. این دعوت بسیار نیکو را وسوسه کرد، اما دلایل دیگرش برای پذیرفتن دعوت رومن، پیدا کردن فلوریان کراویچ و دور شدن از بلغارین بود. بعد از رسیدن به شهر آزادی نیکو فهمید که داستانهای پسر عمویش رومن چیزی جز یک دروغ بزرگ نبوده است، او در واقع در یک آپارتمان کوچک و کثیف زندگی میکند و جز یک آژانس تاکسی تلفنی کوچک چیزی ندارد و علاوه بر آن سر شرط بندی به بسیاری از خلافکاران گردن کلفت شهر بدهکار است. مهارت هایی که نیکو در گذشته سختش بدست آورده بود در اینجا برای رومن مفید واقع شد و نیکو بزودی رومن را از شر کسانی که او را تهدید می کردند خلاص کرد. طولی نکشید که رومن نیکو را به دوستان و حتی دشمنانش معرفی کرد و نیکو از این راه توانست کارهایی برای آنها انجام داده و در عوض پول و اطلاعاتی در مورد افرادی که در تعقیبشان بود بدست آورد. سرانجام نیکو از طریق رومن با بسیاری از خلافکاران سرشناس شهر آشنا شد. در ابتدا نیکو کار را با پسر عمویش در بروکر شروع و به او کمک کرد تا کسانی که تهدیدش می کردند را از سر راه بردارد و همچنین کار آژانسش را توسعه دهد. بعد از کشتن ولادمیر، یک تبهکار روسی با دوستان با نفوذ بسیار، نیکو با رئیس مافیای روسی، میخائیل فاستین، و همکارش دمیتری راسکالوف آشنا شد و کار برای آنها را آغاز کرد. چندی بعد فاستین سفارش قتل پسر رقیبش، پتروویچ، را به نیکو داد، و بعد از آن نیکو برای اینکه خود و پسرعمویش از خشم پتروویچ در امان بمانند، به دستور دمیتری، فاستین را به قتل رساند. طولی نکشید که دمیتری نشان داد شریک بلغارین، که حالا در شهر آزادی اقامت داشت، است و به نیکو خیانت کرد. نیکو و رومن بعد از اینکه آپارتمان و آژانس تاکسی شان در آتش سوخت، ناچار از بورکر گریحتند. نیکو به بوهان نقل مکان کرد و در آنجا با چندین تن از دلالان مواد مخدر، از جمله الیزابت تورس ملاقات کرد. او با خانواده خلافکار ایرلندی مکرری و دووین فورج، یک خلافکار بازنشسته افسرده و رای بایکانو، یکی از اطرافیان خانواده پگارینو آشنا شد. طولی نکشید که او کار با جیمی پگارینو را نیز آغاز کرد و بعد از مدتی کار برای این افراد، توانست یک آپارتمان خوب دست و پا کرده و زندگی سطح بالایی را آغاز کند؛ با این حال همچنان در پیدا کردن آن فرد خائن، ناکام مانده بود. سرانجام نیکو فلوریان کراویچ را پیدا کرد، اما دریافت که او یک همجنسگرا شده که با شهردار شهر آزادی، برایس داکینز، بطور پنهانی ارتباط دارد و در تلاش برای فراموش کردن گذشته است؛ از این رو نیکو به این نتیجه رسید دارکو برویچ شخصی است که به آنها خیانت کرده. بعنوان پاداش کار برای یک سازمان مرموز دولتی، آنها برویچ را پیدا کرده و کت بسته نزد نیکو آوردند. آنگاه نیکو بهمراه رومن فرصت داشت دارکو را مجازات کند؛ در بازی این انتخاب به بازیکن داده میشود که دارکو را بکشد یا او را به حال خود رها کند. اگر نیو دارکو را بکشد بعداً در می یابد که وضع روحی اش بهتر نشده است. اگر اجازه زندگی به دراکو بدهد، ابتدا از کارش مایوس میشود اما بعداً به این نتیجه می رسد که کار درست را انجام داده است. مدتی بعد نیکو با یک موقعیت جدید مواجه شد، همکاری با دمیتری که دشمن درجه یک اش بود، برای انجام یک معامله بزرگ هروئین. بار دیگر او دو انتخاب دارد: یکی اینکه دوباره با دمیتری همکاری کند، و دیگری اینکه به کشتی ای که دمیتری در آن است رفته و او را بکشد. در صورت انتخاب راه اول دمیتری یک مامور را به جشن عروسی رومن فرستاده و رومن در این جریان کشته می شود، اما با انتخاب راه دوم کیت مک رری، نامزد نیکو، در مراسم عروسی رومن توسط جیمی پگارینو به قتل می رسد. در ادامه این دو حادثه متفاوت نیکو به کمک جیکوب کوچیک، یکی از بهترین دوستانش، در هر دو حالت دمیتری را می کشد و یا جیمی پگارینو را پیدا کرده و به قتل می رساند. در نهایت نیکو در بحر رویای امریکایی فرو رفته و می فهمد که آن چیزی جز یک رویای پوچ نیست که هیچ کس نمیتواند به آن دست یابد. بنظر می آید نیکو از نظر شخصیتی کمی سطح پایین باشد، اما حامی فوق العاده ای برای اعضای خانواده و دوستانش، بخصوص رومن است. او یک فرد منطقی است، و چندین بار در طول بازی مشاهده می کنیم که درگیریهای بین دو نفر یا دو گروه را بدون بکارگیری خشونت حل می کند. البته او نشان داده که در مقابل خیانت و رفتارهای این چنینی تاب نمیآورد. نیکو شخصی مهربان به نظر میرسد؛ در بازی، بازیکن می تواند توسط نیکو به کمک بعضی افراد در خیابان که مشکلی دارند، برود، همچنین در قسمت دیگری از بازی او خانواده دوستش را که یکی از اعضای خانوادهشان از دست دادهاند دلداری داده و به آنها کمک می کند. بنظر می آید او نسبت به بقیه آشنایانش عاقلتر و دارای شخصیت کاملتری باشد. با این حال خیلی کم پیش می آید که از حرف خودش برگردد، برای مثال وقتی که فرانسیس مکرری از نیکو می خواهد مردی را که او را تهدید کرده است، از سر راه بردارد-نیکو اعلام میکند تنها در صورتی قبول خواهد کرد که فرانسیس پول مناسبی برای این کار بپردازد، و وقتی که فرانسیس می گوید این مرد به کودکان مواد مخدر می فروشد، نیکو باز هم سر حرفش مانده و می گوید: \\\\\\\"دنیا پر از آدمهای بد است، آقای مکرری\\\\\\\". او بعضی از ویژگیهای شخصیتی را نیز از زمان جنگ با خود همراه دارد؛ او همراهانش را بخاطر اینکه در شرایط خطرناک همه چیز را به بازی می گیرند، سرزنش می کند. بزرگترین ضعف نیکو این است که قادر نیست گذشته را فراموش کند-و همین ضعف، زمانی که تصمیم می گیرد کسانی که در جنگ به او و گروهشان خیانت کردهاند را پیدا کند، بارها به ضررش تمام میشود. نیکو چندین بار بخاطر ضعفی که دارد از سوی دوستانش، مخصوصا رومن مورد انتقاد قرار می گیرد. علاوه بر آن نیکو عقیده دارد یکی از اصلیترین دلایلی که او را به امریکا کشانده، فراموش کردن و خاتمه دادن به خاطرات گذشتهاش از جنگ است. نیکو با مواد مخدر میانه ای ندارد-او پیشنهاد جیکاب را برای کشیدن حشیش رد می کند، همچنین گهگاه تنفر خود را از هروئین ـی که معامله می کردند، اعلام می کند. نسخه ی بعدی و یازدهم جی تی ای گمشده و نفرین شده نام دارد. این بازی در مورد شخصی به نام جانی کلبیتز است که عاشق موتور سواری است و به یک گروه موتور سواری میرود و ملحق میشود. سردسته ی این گروه به جانی خیانت میکند جانی او را میکشد. نسخه ی دوازدهم جی تی ای حکایت تونی همجنس گرا نام دارد. شخصیت اصلی بازی یک آمریکایی دومنیکنتبار به نام لوئیز فرناندو لوپز (به انگلیسی: Luis Fernando Lopez) است که در لیبرتی سیتی زندگی می کند. او مباشر آنتونی پرینس (به انگلیسی: Anthony Prince) مشهور به گِی تونی (تونی همجنسگرا) (به انگلیسی: Gay Tony)، مالک چندین باشگاه شبانه در آمریکا است. در داستان بازی، لوئیز لوپز به همراه گی تونی درگیر ماجرای سرقت الماسهای دو میلیون دلاری میشود که نیکو بلیک، جانی کلبیتز (که برای ری باچینو کار میکند) و رِی بولگارین نیز به دنبال آن هستند.رِی بولگارین ابتدا با لوئیز فرناندو لوپز و آنتونی پرینس دوستمی شود ولی بعدها به آنها خیانت می کند و درانتها لوییز پی می برد که بولگارین می خواهد از کشور فرار کند. لوییز پی می برد که او در فرودگاه است و با یک هواپیما می خواهد فرارکند.ولی لوئیز موفق میشود واردهواپیماشود و بلغارین رابکشد.در پایان ماجرا، لوئیز و تونی زنده میمانند و یک بیخانمان الماسها را که در آشغالدانی گم شدهبود پیدا میکند و به ثروت میرسد. نسخه ی سیزدهم جی تی ای جنگ محله ی چینی ها نام دارد. بازی در سال 2009 رخ میدهد. کارکتر بازی هانگ لی نام دارد. عموی او وو لی سردسته ی باند لی در محله ی چینی ها است. پدر هانگ لی یک شمشیر رو میخواد به وو لی برادرش بفرسته تا بتونه توی ترایاد های لیبرتی سیتی مقام پیدا کنه با دادن این شمشیر مخصوص به سردسته ترایاد های لیبرتی سیتی به اسم هسین چاومینگ(hsin chaoming). اما وو لی ملقب به کنی برادرش یعنی پدر هانگ لی رو میکشه و سعی در کشتن هانگ میکنه. هانگ به لیبرتی سیتی میاد تا ببینه کی پدرش رو کشته اما وو لی اون رو گروگان میگیره و توی دریا میندازه. اما هانگ نجات پیدا میکنه. هانگ با یه پلیس دوست میشه. هانگ و یکی از متحدان خانواده لی به اسم لینگ شان میخواد ازدواج کنه اما لینگ و بعدا برادر لینگ میمیرن. هانگ توی همین کش مکش ها چان جاومینگ پسر هسین جاومینگ رو بدستور خود هسین میکشه. همینطور ژو مینگ (zho ming) هم که دشمنش هست رو میکشه. اخر بازی هانگ به کمک دوست پلیسش، عمویش وو لی رو بخاطر خون پدرش میکشه. نسخه ی چهاردهم که جی تی ای وی یا جی تی ای 5 نام دارد که امکان نداره کسی بازی رایانه ای جی تی ای 5 رو نشناسه. این بازی درباره ی سه شخصیت به نام های فرانکلین کلینتون و تروور فیلیپس و مایکل دی سنتا است. تروور پس از 10 سال متوجه میشه که مایکل تاونلی (مایکل دی سنتا فعلی) زنده هست و توسط دیوید نورتون کشته نشده. اونا با لستر کرست همکاری میکنند لستر یکی از دوستان خیلی خوب مایکل و تروور بود که بعد از ده سال که ارتباطش با دوستاش رو از دست داده بود رو بدست اورد. همچنین با دیوید نورتون، استیو هینز، دوین وستون و وِی چِنگ هم کار میکنند. استیو بزرگترین دشمن مایکل هست و دوین هم که دوست قدیمی مایکل بود بهش خیانت میکنه و افرادی رو برای کشتن خونواده مایکل میفرسته اما مایکل جلوشون رو میگیره به این خاطر خیانت کرد چون مایکل یه فیلم با یک کمپانی دیگه داره میسازه. وی چنگ هم دشمن تروور میشه اما قبلش باهاش دوست بود. وی چنگ سردسته ترایاد های لوس سانتوس هم هست. در اخر بازی فرانکلین میتواند انتخاب کند که به خواسته ی برخی از دشمنان تروور و مایکل، تروور یا مایکل را بکشد یا با مایکل و تروور و لامار دیویس، دوستش، از کسانی که میخواستند تروور یا مایکل رو بکشن رو میکشن و همچنین استرچ دوست سابق فرانکلین که میخواست لامار دیویس رو بکشه و میکشن و وی چنگ رو هم که دشمن تروور هست رو هم میکشن. اگر شما بخواین مایکل بمیره تروور ارتباطش رو با فرانکلین قطع میکنه اما اگه تروور قرار باشه بمیره مایکل به فرانکلین کمک میکنه. دیوید نورتون هم در اخر بازی ارتباط با بازیکنا رو قطع میکنه. تشکر ولایک نزنی نامردی |
پنجشنبه 19 فروردین 1395 - 15:44
![]()
|
hichkas![]() hichkas![]() تعداد ارسالي :0
عضويت :11 /3 /1400
تشکر شده :1444
|
اطلاعات درباره gtaچی شد بقیه خوششون نیومد؟ |
پنجشنبه 19 فروردین 1395 - 16:32
![]() |
alireza2016![]() alireza2016![]() تعداد ارسالي :430
عضويت :6 /12 /1394
تشکر :96
تشکر شده :136
سن :12
اخطار ها :20
|
اطلاعات درباره gtaآآآآلیییییییی ممنون اطلاعات جالبی به دست آوردم.
REMEMBER ME
|
پنجشنبه 19 فروردین 1395 - 17:28
![]() |